شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

والسلام

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۴ ق.ظ
نوشته شده در موضوعات
روز اول که شروع کردم قرار بود کلی اتفاق خوب بیفته. هر چی بیشتر پیش رفت انگار من تو زمان به جلو پرت میشدم. کلی اتفاق‌های آینده رو میدیدم، تصور میکردم، فانتری می‌ساختم. دو نفره شدن نویسنده‌های اینجا رو می‌دیدم. روز اول که شروع کردم با این فکر بود که شاید دردی دوا شود. شخصیت‌م با این تم بزرگ شد. درد دوا کردن. هر بار که مشکلی بود. چلنجی بود، جنگی بود، دیدم بهش این شکلی بود که نه فقط خودم ازش یه درسی بگیرم و برای خودم ثبتش کنم، که یه کاری کنم به درد یکی دیگه هم بخوره. اینجوری شد نوشتم و نوشتم. اینجوری شد که واسه بقیه حرف زدم و رفتم بالای منبر. اینجوری شد که دنبال حل کردن بودم نه فرار کردن. دنبال جلو رفتن بودم نه در گل موندن. اینجوری شد که دوروبریا فکر کردن علی چه کوهیه که وایساده. چه انرژی‌ای داره که در حال بدو بدو عه. دوروبریا فکر نمیکردن و واسشون مهم نبود که علی کی میشکنه. همه چی رو علی باید حل میکرد. مهم نبود چقدر سنگینی روی شونه‌هاش اذیتش میکنه. خودش هم دم نزد. کسی خستگی‌های علی رو نفهمید یا نخواست بفهمه. مهم این بود که همه چی حل بشه. کی این وسط قربانی میشه مهم نیست. اما علی خسته شد. حتی روزایی بود که به نظر نمی‌رسید هیچ وقت خوب بشه ولی معجزه رخ داد و حالا سوالی که علی از خودش می‌پرسه اینه که واسه یه آدم دوبار معجزه رخ میده؟! جوابش منفیه. هر کس یه سهمیه معجزه تو زندگی‌ش داره باقی‌ش خودشه و تمام سختی‌هاش. معجزه دوم غیرضروریه. کسی که با معجزه اول ایمان نیاره با معجزه‌های بعدی هم اتفاقی واسش نخواهد افتاد. حالا این روزها اینقدر خسته‌ام که بی‌شباهت به روزهای قبل معجزه نیست. رنگ رخساره که همان رنگ آنروزهاست فقط رنجورتر، لاغرتر، موهای ریخته‌تر، چشمات غمگین‌تر و دل دلگیرتر. رنگ رخساره‌ای که بدجوری داره خودش رو نشون میده. اینقدری که میان و میگن که چرا چند وقته داونی. جوابی نخواهند شنید. روز اول که شروع شد قرار بود دردی دوا بشه ولی حالا دردهای خودم بی‌درمان مونده. تو گوشم می‌پیچه "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی". زمزمه‌ش میکنم و فشار بغض گلوم اذیت‌م میکنه. کرکره رو می‌کشم پایین. در اینجا تخته‌س.
  • ۹۵/۰۵/۲۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">