شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

آشفته‌بازار

يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۷ ق.ظ
نوشته شده در موضوعات
خودم و زندگی‌م با دنیا یه تناقض دردناکی دارن. من تو این آشفته بازار، تو این سال‌های سقوط و سیاه، تو این سال‌هایی که قلب فلزی تو سینه‌س، تو این روزهایی که کسی به فکر کسی نیست هر کی به فکر خودشه به فکر فریادرسی نیست، تو این روزهای بی‌اعتنایی حتی به مرگ همدیگه، من تو این دنیا دنبال آرامش میگردم. تو دنیای جنگ سی و سه روزه لبنان، اشغال افغانستان، جنگ عراق، ظهور داعش، کودتای مصر و لیبی، کشتار یمن، بمب‌های فرانسه و بلژیک، کودتای ترسناک ترکیه، جریانات ۸۸ و قبل‌ترش کوی دانشگاه. تو همچین دنیایی خواستنِ جانِ دلی برای آرامش و دنبال یه خونه آروم گشتن و زندگی آروم داشتن عجیب به نظر میاد. 
نه فقط من که باقی آدم‌هایی که تو این هر روز بدتر شدن دنیا میخوان یه کم اوضاع رو بهتر کنن. یکی تو محک،. یکی تو جهاد روستایی. فرقی نداره کدوم راه از بین راه‌ها به تعداد آدم‌های روی زمین. چه اونی که دنبال شادی میگرده و چی کسی که دنبال صلح و چه منی که دنبال آرامش. این آشفته بازاری که مرا آشفته میدارد، این دنیایی که هر روز آنتروپی‌ش داره بیشتر میشه، ماها واسش مثل یه وصله ناجوریم انگار. وصله‌های ناجوری که اگه تنها و تیکه تیکه نباشیم و همدیگه رو پیدا کرده باشیم، شدیم یه وصله ناجور بزرگ. کمپین. خیریه. یک روح و دو بدن. ما.
وقتی اوضاع کلی جهان داره بدتر و بدتر میشه نمیدونم تلاش برای بهتر کردن زندگی خودت و بقیه چقدر میتونه معنی داشته باشه. توی جهانی که قدرتش قراره دست ایکس و ایگرگ باشه، بزرگ شدن و بزرگ کردن فکر آدم‌ها چقدر میتونه بی‌معنی باشه. 
این دنیا رو نمیشه فهمید. قواعدش با تو جور نمیاد. می‌بینی همه ساختارها مخالف طبیعت انسانیه. این پیچیدگی خلاف طبیعت زندگیه. با این زشتی نمیشه کنار اومد. همه چیز آزاردهنده‌س. بازیِ آدم‌ها آزاردهنده‌س. کشتار دردآوره. اولویت‌ها غلطه. مثل تو سخت پیدا میشه.
حاصل‌ش میشه تنهایی فکر کردن‌ها. میشه حجم زیاد نوشته‌های توی کمد که میدونی یه روز همه رو آتش خواهش زد. میشه خستگی ذهن و بی‌خوابی. میشه این متن آشفته که از کوزه همان برون تراود که دروست.
 
  • ۹۵/۰۴/۲۷

نظرات (۱)

جالبش اینجاس همه اول کسایی مثل صادق هدایت میشناسن و همه تو کل دوران زندگی جلوی این عقیده می ایستن که نه بر خلاف باور چنین ادمایی زندگی پوچ نیست اما هرچقر بیشتر سعی میکنن کمتر میشه این باور تغییر داد
یه چند سال یا چند دهه قبل زندگی با وجود ساده تر بودنش بیشتر می چسبید ادم برای هر لحظه شور و نشاط داشت. کاش تو این اشفته بازار اینقدر گرفتار نمیشدیم..........
پاسخ:
البته من هم با پوج بودن مخالفم. اینکه آدم‌ها به پوچی میرسن دلیلی نیست که حقیقت زندگی پوچ باشه. ماها اگه نمیتونیم به حقیقت زندگی برسیم واسه چی خود زندگی رو زیر سوال می‌بریم. در کل هم ربط أشفته‌بازار با پوچی رو تو پیام‌ت متوجه نشدم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">