شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

من به اندازه‌ای که می‌خواستم بپرم، نبودم. آدمی بودم با آرزوی پرواز درحالی که حتی بال نداشتم. اما حالا مثل کسی که میخواسته پرواز کنه از روی صخره پریدم و روی هوام. اما نه راه پس دارم نه راه پیش. نه میتونم پرواز کنم و نه میتونم دوباره لبه صخره برگردم. حالا وسط این زمین و هوا بودن، تنها اتفاقی که برام میفته اینه که سقوط کنم. یه زمانی فکر میکردم فواره هرجی بالاتر بره سقوط‌ش دردناک‌تره اما نمیدونستم که فواره نیستم. سقوط‌کننده‌ای هستم که حتی به اوج نرسیدم. شاید به خیالم اوح رو دیدم اما شاید اون چند لحظه‌ای که از روی صخره رو به بالا پریده بودم رو به خیال اوج بودم اما حالا فکر می‌کنم که فقط چند لخظه خیال به اوج رسیدن بوده و باقی راه رفتنی برای رسیدن به لبه پرتگاه.

زمان‌های زیادی از زندگیم رو تو خیال گذروندم. لحظه‌های زیادی رو توی ذهنم زندگی کردم نه تو حقیقت. دنیام اونی بود که تو ذهنم ساخته بودم نه اون جیزی که واقعا وجود داشت. از دونستن خیال بودن زندگیم تا باور بهش و رسیدن و روبه‌رو شدن با حقیقت طول کشید، زمان برد و درد داشت. خیلی هم درد داشت اما به حقیقت رسوند منو. اما تلخی‌ش خیلی چیزا رو عوص کرد ...

  • ۰ نظر
  • ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۰
یکی از موارد کوچیکی که توی طراحی فرم یوای مطرح میشه اینکه مقدار دیفالت المنت‌های فرم رو چی بذاریم و این توی طراحی پرسش‌های ترو/فالس خیلی مهم میشه. میزان اهمیتش در این حده که با توجه به تیک‌زدن یا نزدن یه مورد بصورت دیفالت، نتایج در حدود هفتاد درصد با هم فرق خواهد کرد. و هفتاد درصد خیلی زیاده خیلی.
این عملکرد مغز احمق تو همه زندگی تاثیر داره. تاثیرش تو اپلای اینه که دو جور میشه نگاه کرد: دلیلی واسه رفتن پیدا نکردن و موندن یا دلیلی واسه موندن پیدا نکردن و رفتن. تاثیرش تو منش زندگی اینه که: دلیلی واسه خوشحالی پیدا نکردن و ناراحت بودن یا دلیلی واسه ناراحتی نبودن و خوشحال بودن. اینکه ادما تا جرمی مرتکب نشدن بی‌گناهن یا ادما گناهکارن مگر بی‌گناهی‌شون ثابت شه.
از این مثال‌ها اینقدر تو زندگی هست از کوچیکترین اتفاقات تا بزرگترین تصمیمات. فقط مهم اینه که تیک رو واست زده باشن یا نه.
  • ۱ نظر
  • ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۶