چندتا شخصیت سیاسی در تاریخ ایران هستند که تا به حال درموردشون مطالعهای نداشتم و در مواردی منبع خوبی برای مطالعه پیدا نکردم و به شدت علاقهمند بودم و هستم تا درمورد عقاید و فعالیتهاشون بدونم. محمد مصدق، مهدی بازرگان و سیدحسن مدرس. کتاب آشوب منبعی خوبی بود که از جنبههای مختلف و با بیانی مناسب، تاریخ و تحلیل اون رو ارائه داده بود. با خوندن این کتاب تونستم بعد از مدتها که نیت این کار رو داشتم عقاید اصلاحطلبانه خودم رو مکتوب کنم. با اینکه همزمانی خوندن کتاب و نگارش چهارچوب اصلاحطلبی مدنظرم زمان زیادی رو ازم گرفت اما به زحمتش میارزید. انشالله در فرصت و مکانی مناسب این نوشتهها (که مقدار بسیار اندکی از اونا رو اینجا آوردهام) امکان انتشار پیدا کند.
سلطنت و اصلاحطلبی مغایر هم نیستند. برای مثال رضاخان را میتوان اصلاحطلب دانست که نتوانست از راه جمهوری به اهداف اصلاحطلبانه خود دست پیدا کند و از راه سلطنت به آن رسید. هرچند شاید بتوان گفت در اواسط راه افراط کرد.در تاریخ ایران اصلاحطلبی، دیدگاه تازهای نیست. میرزاحسینخان سپهسالار، امیرکبیر و ملکمخان از دسته افرادی هستند که عقاید اصلاحطلبانه داشتهاند. شاید بتوان رضاخان را اصلاحطلب خشن نامید که فقط و فقط مقاصد اصلاحطلبانه خود را مدنظر قرار میداد. اصلاحطلبی خشن یعنی اصلاحات آمرانه، سیاستهای نوسازی سریع، تغییرات در زمان کم و برنامههای پرشتاب و عموما سطوح سنتی و اصولگرای جامعه این موارد رو تحمل نخواهد کرد. اصلاحات میبایست آهسته و پیوسته و مستمر باشد و با درنظر گرفتن مقتضیات زمان و ظرفیت جامعه.
یکی از مواردی که با خوندن این کتاب در ذهن من تغییر پیدا کرد جایگاه حزب بود. حزب یعنی انضباط سیاسی. به گفته قوام نظام دموکراسی بدون حزب مثل خانه بدون سقف میمونه. لازمه صعود سیاسی افراد و باقی ماندن در قدرت، بهرهگیری از تشکلهای منسجم سیاسی است. با حزب میتوان افراد گمنام اما باهوش و استعداد سیاسی را شناسایی کرد. نکته قابل توجه اینه که حزب به خودی خود مستعد سقوطه. حزب به حمایت مردمی و حمایت تودهها نیاز دارد.
آشوب (مطالعهای در زندگی و شخصیت دکتر محمد مصدق)
احمد بنیجمالین
شر نی
تاریخ مطالعه اردیبهشت 93
- ۹۳/۰۴/۲۶
- کتاب،