کسی که میگه من سالهای سال از زندگی آیندهم رو پیش پیش زندگی کردم یعنی نه تنها کلیات زندگی آینده رو در نظر گرفته و تو ذهنش پیش رفته بلکه تمام جزئیات رو هم پیش پیش بازی کرده. در نظر گرفتن همه جزئیات یعنی تعدادهای حالتهای زیاد به ازای تمام اتفاقاتی که به تو بستگی نداره. شاید تاثیر حرکات و رفتار تو توشون تاثیر داشته باشه ولی باز هم حالتهای مختلفی داره. پیش پیش زندگی کردن سالها یعنی نه فقط پلن اِی و بی برای هر داستانی که یعنی پلنهای وای و زِد برای اونا. چنین در نظر گرفتن تمام حالات یعنی لول پیچیدگی عجیب و غریب. چنین ذهن پیچیدهای میتونه تمام حالات جابهجا شدن قطعههای روبیک رو در نظر بگیره. نه اینکه یه سری حرکت بلد باشه که هر قطعه رو کجا ببره و چجوری ببره. یعنی میفهمه وقتی دو تا قطعه رو جابهجا میکنه و بقیه تکون نمیخورن، داره چه اتفاقی واسه کل روبیک میفته. این ذهن کسیه که میتونه روبیک رو خودش حل کنه.
گذر زمان برای این ذهن طبیعی نیست. حل کردن روبیک در چهار ثانیه یعنی کلی حرکت. ولی چهار ثانیه دنیای عادی برای ذهن روبیکی اینقدر کُند هست که بتونه اون همه حرکت رو انجام بده.
دیدن بازی بقیه آدمها با روبیک برای صاحب ذهن روبیکی، حس و حال عجیبیه. دونستن معنی و اثر و نتیجه هر حرکت بدون اینکه حتی خود بازیکننده اونا رو بدونه. بدون اینکه بهش بگی اتفاق بعدی و حرکت بعدی و حال بعدیت چیه. بدون اینکه زندگی رو براشون اسپویل کنی. فقط مطمئن شو اصول اول بازی رو بقیه بلدن. همین.
- ۹۵/۰۴/۱۰