شب سیه گذر کند / غم از وطن سفر کند / دوباره میخندیم
دوباره میخندیم / و باز با هم هستیم / همه یک تن هستیم
تقویم کهنه روی میز / هر برگ آنرا پاره کن / میان شعلهها بریز
باید قلم گرفت بدست / تقویم تازهای نوشت / باید که تن نداد و رفت
بجستجوی سرنوشت / تاریخ ما حضور ما / در دست تو در دست من است
تا کی به فکر معجزه / در انتظار حادثه / سوار سرنوشت تویی
چه رابطه جالبی بین این دو تا آهنگ هست
تقویم داریوش و سرنوشت گلشیفته
هردو رهنما
آنچه واقعا نیاز به آن داریم
همه ما
ابتدا باید از خودمان شروع کنیم
باید جهان را تازه دید / باید رفت و به فرداها رسید / برای یک آغاز نو نباید انتظار کشید
والبته ارتباط اینها با فیلم چیزهایی هست که نمیدانی
...