مسیر جلفا به سمت کلیسای سنتاستپانوس رو که از کنار رود ارس میری، بارها و بارها پیش میاد که از مرز عبور میکنی و دوباره بازمیگردی. لحظاتی که اون ور مرز به سر میبردم، لحظاتی بود که احساس عجیبی داشتم. احساس مرز.
یه جاهایی از زندگی هست که دوباره این احساس مرز رو تجربه کردم. لحظاتی که با اتفاقاتی از مرز عبور کردم. اما این بار از مرز رد شدن، بازگشتی نداشت. از مرز رد شدن منو به یه جاهایی رسوند که دیگه راه برگشتی نداشت.
مرز بیتفاوتی. خطی که اینور و اونورش، قبل و بعدش خیلی با هم فرق داره. رد شدن از مرز یعنی به پایان رسبدن تمام انگیزهها و برنامهها و ذوق و شوق. یعنی بیاهمیت شدن تمام چیزهایی که واست مهم بودن.
- ۹۴/۰۶/۱۳
- احساس،