شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

۱۶ مطلب با موضوع «منش» ثبت شده است

آدم‌ها با توجه به شناختی که از خودشون پیدا میکنن در رابطه با آدم‌های اطرافشون میتونن یکی یا مخلوطی از چندتا (!) از رویه‌های زیر رو پیش بگیرن:

  • یه دایره بزرگی از دوست‌ها که تقریبا با هیچکدومشون خیلی صمیمیتی وجود نداره. آدم‌های توی دایره واسه شلوغ کردن اطراف و دنیای آدم مناسبن. برنامه‌های زیاد خوشی‌های لحظه‌ای و ... . معمولا هم عطش آدم واسه شلوغ کردن اطرافش همینجوری ادامه داره و این دایره هی بزرگتر میشه. درطول زمان هم زندگی آدم پر از آدم‌هایی است که به این دایره وارد و خارج شدن اومدن و رفتن و شاید بی‌اینکه اثر خاصی رو زندگی آدم گذاشته باشن.
  • یه دایره کوچیک از دوست‌های صمیمی. و معمولا دایره خیلی کوچیک. بحث‌های متناوب بین آدم‌های توی دایره. اثرگذاری و وابستگی شدید. و دلتنگی و بغض بعد از جدایی. این آدم شاید زمان زیادی طول بکشه تا به این استیت برسن اما وقتی به اینجا رسیدن وقتی یه تعداد معدودی آدم رو سلکت کردن واسه خودشون این دایره ارزش زیادی داره. شاید هم واسه شروع این آدم مجبور باشه یه دوره‌ای رو شبیه آدم دسته اول بشه اما فرقش اینجاس که درطول زمان به جای اینکه دایره رو بزرگ کنه اون رو کوچیک میکنه. و نکته مهم در مورد این آدم اون آزاریه که وقتی شبیه آدم دسته اول میشه میکشه. این آدم معمولا تنهایی رو به شلوغی‌ای که تنهاییش رو به جای اینکه رفع کنه بیشتر نشونش میده ترجیح میده و توی اون شروع و شباهت با دسته اول، اذیت میشه.
  • یه دایره یه نفره. این آدم از لحاظ شخصیتی کسیه که میتونه مدت بسیار طولانی توی یه رابطه بمونه و نیازهای رابطه و طرف مقابل رو تمام و کمال برطرف کنه. یه آدم پیدا میکنه و تماما با اون خواهد بود.
  • یه دایره خالی. آدم تنها.

هر کدوم از این آدم‌ها هر کدوم از این دسته‌ها، آرامش زندگی‌شون فقط و فقط با زندگی به روش همون دسته برآورده میشه. به جای اینکه از دیگران تقلید کنن باید خودشون رو بشناسن و مثل خودشون رفتار کنن. خاله همیشه میگه خودشناسی درد داره اما فکر کنم این از اون خودشناسی‌هاییه که درد نداره آرامش داره.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۱۱
تشنه بودن واسه یادگیری به نظرم یکی از ویژگی‌های خوبیه که هر آدمی میتونه داشته باشه. به نظرم اگه این تشنگی این عطش واسه یادگیری نباشه زندگی خیلی کسالت‌آور میشه. اصلا آدمی زنده‌س به یادگیری. یادگیری علم یادگیری مهارت و از همه مهمتر یادگیری منش. من خودم هرجای زندگیم که کاری رو شروع کردم و پیشرفتی توش نبود یادگیری توش نبود نتونستم توش دوام بیارم. حالا این کار یه بار کدزنی دیتابیس تو یه شرکت بود یه بار دوست‌شدن با آدما بود یه بار هم روش زندگی کردن بود. تمامی کارهایی که هنوز دارم دنبالشون میکنم و از اینکه انجامشون دادم به هیچ‌وجه پشیمون نیستم و تو احوالات ناامیدی بعنوان معدود کارهای باارزش و راضی‌کننده زندگی‌م ازشون یاد میکنم دقیقا کارهایی بودن و هستن که توشون یادگیری هست. از حضور تو دی‌ام‌ال گرفته تا دوستی با یه اکیپ تو دانشگاه که از سعید شروع شد. دوستی با بچه‌های المپیادی دوستی با کسایی که خیلی از من خفن‌تر بودن اما باعث‌شدن من یه تکونی به خودم بدم و پیشرفت کنم. دوستی با بچه‌هایی که دید و شعور مخصوص به خودشون رو به زندگی داشتن و باعث شدن من هم بتونم دیدگاه درستی به زندگی‌م پیدا کنم. و حالا حضور در شرکتی که دارم از کار کردن توش لذت می‌برم چون شبیه همون ایده‌آلیه که من تو ذهنم داشتم. کار کردن بهمراه نوآوری و یادگیری. و نه تنها یادگیری علم و مهارت بلکه یادگیری منش زندگی. راه راه طولانی‌ای خواهد بود. روش واسه یادگیری زیاده همین حرف‌زدن‌های گهگاهمون.کتاب و فیلم. معاشرت با آدمای درست و ... .
  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۳
وقتی شخصیتت شکل گرفت دیگه نمیشه عوض کرد. با اینکه ممکنه آدم خوبی باشه اما شخصیتش با اشتباهات و روش‌های غلط شکل گرفته و این شخصیت ادامه پیدا میکنه تا رده‌های بالای کشوری. مثلا همین که همه کارها رو دقیقه نود انجام میدیم. از دبستان راهنمایی و در ادامه. شاید آخرین جایی که میشه شخصیت رو درست کرد دانشگاه باشه. یکی دیگه مثلا همین تقلب. وقتی تو لیسانس جلوش گرفته نمیشه صداش تو فوق و حتی دکترا درمیاد.
  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۱۶

سالی دگر گذشت

سالی که گذشت خیلیا اومدن توی زندگیم و رفتن
آدمایی از پیشم رفتن که بی‌شک از بهترین دوستام بودن ولی از زندگیم نرفتن
و برعکس آدمایی نزدیکم هستند که هیچ جایگاهی توی زندگیم ندارن
و حالت ایده‌آل اینه که درحال حاضر تا حد خوبی هست
آدمایی هستن که هستن

سالی که گذشت خیلی اتفاقا افتاد
خوب و بدش گذشت اما چیزی که باید بمونه درسیه که ازشون گرفتم
مهم برام اینه که تصمیم‌های بدم رو دیگه تکرار نکنم
درسی که توی تئوری یاد گرفتم توی عمل پیاده کنم
مهم برام اینه که با این چیزایی که یاد گرفتم بزرگتر شده باشم
مثل اینایی نباشم که درجا می‌زنن یا پس‌رفت میکنن
برام مهمه که هرچی می‌گذره بزرگتر شم خودم بیشتر بشناسم آدما رو بیشتر بشناسم
راه رو رسم زندگی رو بیشتر بشناسم اولویت‌های زندگیم رو بشناسم
و ختم کلام اینکه بهتر زندگی کنم
برای بهتر زندگی کردن دوتا مولفه نیاز دارم یکی هدف درست یکی راه درست
هردوی اینا رو با دو عنصر میتونم بدست بیارم یکی تفکر دیگری هم‌صحبتی با آدمای متفکر
متفکر شدن سخته آدمای متفکر پیدا کردن سخته

سالی که گذشت پر از تلنگر بود
تلنگر‌هاش مهمن و اینکه چقدر رو من اثر گذاشتن مهمترن
....

سالی که گذشت یه سال به عمرم اضافه کرد
خدا کنه که حداقل یه سال به شعورم به عقلم به فهمم اضافه کرده باشم

و اما سالی که پیش رو دارم

....

 

پ.ن. به خودسانسوری دچارم

  • ۰ نظر
  • ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۷

به راحتی مردم رو قضاوت می‌کنیم
به آسونی یه لیوان آب خوردن
طرف رو در جایگاه مجرم قرار میدیم
بدون اینکه بدونیم اصلا چی شده
بدون اینکه یه لحظه حتی یه لحظه
خودمون رو جای طرف بذاریم

حتی بدون اینکه بخوایم بفهمیم این رفتارش چه معنی‌ای میده
هر معنایی که دوست داریم از رفتارش استنباط میکنیم
و بعدش چیزی رو که خودمون فهمیدیم رو قضاوت میکنیم
و یه درصد هم احتمال نمیدیم که شاید ما داریم اشتباه میکنیم
شاید منظور طرف اصلا اینی نبوده که ما فهمیدیم

بعد از اینکه در مورد افراد قضاوت کردیم
حکم هم صادر میکنیم ... اون هم چه حکمی !
بدون حتی یک کلمه توضیح به اصطلاح مجرم
به همین راحتی ...

 

و بعد از عدالت دم می‌زنیم
و متوقع هستیم که باید با ما عادلانه برخورد بشه
عادلانه !!!

شب سیه گذر کند / غم از وطن سفر کند / دوباره میخندیم
دوباره میخندیم / و باز با هم هستیم / همه یک تن هستیم

 

تقویم کهنه روی میز / هر برگ آنرا پاره کن / میان شعله‌ها بریز
باید قلم گرفت بدست / تقویم تازه‌ای نوشت / باید که تن نداد و رفت
بجستجوی سرنوشت / تاریخ ما حضور ما / در دست تو در دست من است
تا کی به فکر معجزه / در انتظار حادثه / سوار سرنوشت تویی

 

چه رابطه جالبی بین این دو تا آهنگ هست
تقویم داریوش و سرنوشت گلشیفته
هردو رهنما
آنچه واقعا نیاز به آن داریم
همه ما
ابتدا باید از خودمان شروع کنیم

 

باید جهان را تازه دید / باید رفت و به فرداها رسید / برای یک آغاز نو نباید انتظار کشید

 

والبته ارتباط این‌ها با فیلم چیزهایی هست که نمی‌دانی
...