شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

سد

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۲۴ ق.ظ
نوشته شده در موضوعات احساس,
وقتی آب پشت سد زیاد میشه و سد توان نگه داشتن‌ش رو نداره، آب‌ش رو سرریز میکنن. اما اگه حجم بارش‌ها و سرعت پر شدن سد بیشتر از حجم آبی باشه که سرریز میکنن چی میشه؟! اولش سد یه ترک کوچیک میخوره. یواش یواش ترک سد عمیق‌تر میشه. اما سد هنوز به ظاهر محکم و پابرجاست. تا یه روزی، یه اتفاق خاصی، یه بی‌محلی‌ای، یه مسیجی که جواب داده نمیشه، یه تلفنی که جواب نمیده، یه قرار خاصی که کنسل میشه. وقتی اتفاق میفته فشار تمام ناراحتی‌های جمع شده پشت سد غیر قابل تحمل میشه. تمام اتفاق‌های کوچیک و بزرگی که هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها پشت سد جمع شده بودن، جمع شده بودن ولی سد رو اذیت نمیکردن، جمع شده بودن ولی کار سد نگه داشتن‌شون بود، دلیل‌ها و دوست داشتن‌هایی بود واسه نادیده گرفتشون، واسه فرصت دادن بهشون. جمع شده بودن ولی سرریز و حرف زدن چاره کار بود. ترک خورده بود و صداش درومده بود ولی کسی اهمیت نداده بود. وقتی اتفاق میفته، سدِ محکم و استوار میشکنه. هرچقدر سد رو بزرگتر و بلندتر و محکم‌تر ساخته باشی، سیلِ ویرانگرتری به راه خواهد افتاد. و سیل هر چی تو مسیرش باشه رو خواهد شست. یک سیل پر خروش و سپس آرامش. تحقق دوباره کابوسِ بیست ساله. و همه چیز ویران شده.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">