شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

یار ذخیره

شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۴ ق.ظ
نوشته شده در موضوعات دل‌نوشته, احساس,

یار ذخیره، آدم دوم، رفیق مواقع نیاز، اولویت پایین. همه این کلمات، کلمات بدی هستن. کلماتی که کسی نمیخوادشون. کلماتی که درد دارن، از درون آدم رو خورد میکنن درحالیکه مجبورت میکنن در ظاهر خوب باشی. و کلماتی که بقیه نمی‌فهمن. درد بزرگی عه که آدم اولِ زندگیِ ادم‌های اولِ زندگی‌ت نباشی. غم داره که وقتی کسی کارای دیگه‌ش تموم شد بیاد سراغ‌ت ولی تو همیشه واسش وقت داشته باشی. اذیت‌کننده‌س که تو همیشه وقت‌ت رو خالی کنی براش ولی اون واسش مهم نباشه که با یه برنامه دیگه جایگزین‌ت کنه. ناراحت‌کننده‌س وقتی همه دور و برش رو خالی کردن بیاد سراغ‌ت. سخته تمام فصل رو نیمکت بشینی و بعضی وقتا دقیقه ۹۰ واسه وقت تلف کردن بیارن‌ت تو. تاب نمیاری ذخیره بودن رو، پشت بقیه بودن رو، آدم دوم بودن رو. تاب نمیاری دلِ پر غم‌ت رو، بغض گلوت رو. یه دفعه به خودت میای می‌بینی همه شهر را خبر شد غم دل که می‌نگفتم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">