هلند 2008 رو شاید کسی یادش نمونده باشه. همون هلندی که مارکو فنباستن اسطورهای رو نیمکتش نشسته بود. اون هلند تو مرحله یکچهارم به روسیه باخت و حذف شد. روسیهی گاس هیدینگ. شاید هر تیمی با هر مربی دیگهای جلوی این هلند قرار گرفته بود، الان قهرمانی 2008 یورو رو به اسم فنباستن میشناختن. اون هلند قبل از ظهور بارسلونا گواردیولا، تیکیتاکا بازی میکرد. تیکیتاکای واقعی. نه نمونه تباهشده بارساییش. اون هلند تو مرحله گروهی، صدرنشین گروه مرگ شد. فرانسه و ایتالیا جلوش به معنای واقعی له شدن. هلند تو اون دوتا بازی فوقالعاده بود. بازی شناوری ارائه میداد که باورکردنی نبود. توی فیفا هم نمیشد اونجوری بازی کرد چه برسه به زمین چمن. پاسهای تکضرب، جابهجاییهای بینقص و برنامهریزیشده بازیکنها، پاسهای طولی،حرکت در عمق، حمله حمله حمله. خبری از حفظ توپ الکی و پاسهای عرضی و اتلاف وقت نبود. فقط باید اون دوتا بازی رو دید و لذت برد. از هوش مربیگری فنباستن لذت برد همونجوری که از دیدن بازیگریش لذت برده بودیم. اما بازی آخر جلوی رومانی. شاید اشتباه مارکو. صدرنشینی قطعی بود و تیم دوم هلند اومد تو زمین. حتی تیم دوم هم رومانی رو راحت برد. رومانیای که فرانسه رو اذیت کرده بود و ایتالیا رو ذله. تیم دوم هلند بازی رو برد اما تیم اول از شرایط مسابقه دور شد. هلند تو بازی با گاسهیدینگ، اون هلندی نبود که میباید. گاس بلایی که یک سال بعد سر بارسا آورد و همه دیدن رو، تو یورو جلو هلند تمرین کرده بود. بازی مقابل بارسای سال بعد در مقایسه با بازی مقابل این هلند هیچ بود. هلند حذف شد و هیچ اسمی هم شاید ازش برده نشه. اما من لذتی از اون هلند بردم که هنوز شیرینیش زیر دندونمه.
- ۹۴/۰۲/۱۳
- فوتبال،