شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

درد

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ
نوشته شده در موضوعات مغزنوشته, دل‌نوشته, مهارت,

بعضی وقتا اتفاق‌هایی تو زندگی‌م میفته که معنی‌ش رو نمی‌فهمم یا به زبون یه سری آدما حکمت‌ش رو نمی‌فهمم. اون اولش نمی‌فهمم که این بازی دنیا چی می‌خواسته یادم بده که باهام اینجوری کرده. معمولا یه مدت که می‌گذره دو جور پیش میره. یا اینکه من می‌فهمم اون اتفاق واسه چی بوده و ازش درس‌م رو می‌گیرم یا اینکه نمی‌فهمم و اتفاق رو فراموش می‌کنم و اون اتفاق دوباره واسم تکرار میشه.

اما بعضی اتفاق‌ها تو زندگی‌م خیلی بیشتر از یه اتفاق ساده‌اند. در پس این اتفاق‌ها یه دردی نهفته‌ست جان‌فرسا. تحمل کردن این درد واقعا کار آسونی نیست. گاهی زنده بیرون اومدن از زیر این درد، نفس مسیحایی احتیاج داره و تنهایی و دست خالی نمیشه انجامش داد. بعضی وقتا یکی مثل امیر مهرانی لازمه تا یه چیزی بهم یاد بده که بتونم درد رو تحمل کنم. حتی بعضی وقتا به قول فاضل شبیه اینه که خانه‌ای را که فرو ریخته برپا دارم. اما به هر حال وقتی این درد رو تحمل کردم، درک‌ش کردم و ازش درس گرفتم یه تاثیری روم می‌ذاره که توصیفش خیلی سخته. یه جور بزرگ شدنه، یه تغییر تو نحوه دیدن و نگرش‌م به زندگی عه. یه تاثیریه که بعدش حتی لازم نیست دیگران بهم بگن، خودم که به خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم که نسبت به قبل‌ش تغییر کردم، حالا کم و زیادش به کنار، تغییر کردم تغییر خوب.

اتفاق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">