شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

شاید دردی دوا شود

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل

روزهای عجیبی رو دارم میگذرونم انگار همه چی سر جاشه
روابط با آدمهای دیگه وضع درس و کارهای دانشگاهم روند گذران وقت
و البته این فکرهای جدید که دارم به راهی که اومدم و میخواستم برم شک کردم
احساس میکنم یه سری کارایی که رو ممکنه بعدها انجام بدم که الآن بدون شک میدونم نباید اونکارها رو بکنم
به یکی احتیاج دارم بیاد و با هم صحبت کنیم بفهمم که راهی که اومدن چقدرش درست بوده چقدرش غلط بوده چقدرش بیراهه
به یکی دیگه هم احتیاج دارم بیاد و بهش بسپارم اگه خواستم این کارا رو انجام بدم گوشمو بگیره
و یه نگرانی همیشگی درباره آینده

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۴۴

به بعضی جاها وقتی وارد میشی دیگه نمیتونی به آسونی ازش خارج شی
چون اینقدر اونجاها حس خوب و انرژی مثبتی داره و اینقدر اونجاها بهت خوش میگذره
که دل کندن از اونجاها برات سخت میشه

برای من از اینجورجاها چند نوع داره:
یکی جاهایی که همیشه اینجورین دومی جاهایی که جمع خاصی باید اونجا باشه سومی جاهایی که بستگی به حال و هوای خودم داره
برای نوع اول کتابفروشی چشمه (کریمخان) کتابفروشی جیحون (انقلاب) پیتزا خانواده (کرج)
برای توع دوم بامِ ت‍‌هران سینما
برای نوع سوم ولیعصر چ‍‌هارراه استانبول

اینجورجاها در طول زمان ممکنه عوض شه چون آدم عوض میشه اطرافیان‌ش عوض میشن و م‍‌همتر از همه احساس‌ش عوض میشه
اما برا من نوع اول هنوز عوض نشده برای هرکسی از اینجورجاها وجود داره اگه تا حالا اینجورجاها نرفته باید بره و پیداشون کنه

با بعضی آدما وقتی همراه میشی دیگه نمیتونی به آسونی ازشون جدا شی
چون اینقدر این آدما بهت انرژی مثبت میدن و اینقدر با اونا حس خوبی داری
که دل کندن ازشون خیلی سخت میشه

برای هرکسی از اینجور آدم‍‌ها وجود داره اگه تا حالا  با اینجور آدما نبوده باید بره و پیداشون کنه

به بعضی آهنگا وقتی گوش میدی ...

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۰

بعضی وقتا چیزایی توی فکرت داری که توی ذهنت خیلی بزرگ و پیچیده میاد
ولی وقتی این تفکرات رو به حرف تبدیل میکنی یا به نوشته
وقتی به زبون میاری یا به قلم
اون موقع می‌بینی که چقدر ساده و گاهی چقدر بچگونه بودن
وقتی یه سوالی می‌پرسی و جوابش رو همون موقع خودت می‌فهمی
وقتی فکر میکنی وقت‌ت رو خیلی به بطالت گذروندی یا خیلی مفید بودی
ولی هردو افکاری کاذب هستن
وقتی مشکلات‌ت اینقدر بزرگ به‌نظر میان که کمرت رو خم میکنن 

 

به نظرم میاد ابعاد توی ذهن آدم و توی واقعیت با هم فرق داره
اگه یه چیزی رو فقط لمس کنی اندازه‌ای که از اون توی ذهنت میسازی با اونچه هست فرق داره

  • ۰ نظر
  • ۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۸

گریه عجیب‌ترین وجه انسانیه به نظرم میرسه که خدا آفریده
یه جورایی تجلی روح در قالب ماده است
چون وقتی گریه میکنی بیشتر از اینکه جسمت تغییر کنه
احساسات و جنبه روحانی‌ت تغییر میکنه
سبک میشی
و اینکه نماد تجلی روح در قالب ماده، چشم هست هم جای بسی تامل داره
وقتی از لحاظ احساسی در شرایط خاصی قرار میگیری و گریه میکنی
اگه پیش کسی گریه کردی باشی
به اون شخص به قدری وابسته میشی که دل کندن از اون برات خیلی سخت میشه

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۰۲

وقتی از دیگران انتظاری داری که برآوردش نمیکنن
شاید داری چوب انتظاری رو میخوری که دیگران ازت داشتند و تو برآوردشون نکردی

  • ۰ نظر
  • ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۱۱

تاریخ آنگونه نقل میشود که مورخ بخواهد
و رساندن حقیقت به آیندگان رسالتی است بر عهده مورخ
به نقل از یکی از اساتید: حتی شعرا هم ممکن است در نقل تاریخ تحریف نموده باشند

و اما نیمکت داغ
کتابی تاریخی اما این‌بار سیاسی و نظامی نیست فوتبالی است
اما تاریخی که به نظرم رسید تحریف شده
تحریف به سمتی که نویسنده تمایل داشته
یا در بهترین حالت تمامی حقایق گقته نشده

برای من این تحریف‌ها از سال 1999 یا 2000 به بعد کاملا عیان است
چرا که از این سال‌ها فوتبال رو دنبال کرده‌ام
نویسنده هرکجا که بحث مربی مورد علاقه خودش مطرح است از کاستی‌هایش چشم‌پوشی کرده
و هرجا مربی منفورش بوده است ضعف‌هایش را برجسته کرده است

بدترین قسمت کتاب دو فصل آخرش است
مورینیو و پپ

از پیروزی‌های پرگل بارسا میگه ولی نمیگه چندتا از این گل‌ها دروازده خالی بوده
از تسخیر قلب‌ها سخن میگه ولی نمیگه طرفدارای بارسا یا از قبل بارسایی بودن یا اینکه اصلا فوتبال رو نمی‌فهمنن
از فوتبال تماشایی بارسا میگه ولی از حوصله سر رفتن‌های تماشاچیان غیرطرفدار بارسا حرفی نمیزنه
از پاس‌های بی‌شمار اونا میگه ولی از اینکه چندتا از این پاس‌ها بین والدز و پویل و بوسکتس و پیکه بوده حرفی نمیزنه
از پیروزی‌هاش میگه ولی نمیگه که جلوی ویارئال باهوش زمینگیر شد
از شش تا جام پپ میگه ولی نمیگه اگه داور نیمه‌نهایی 2009 نبود سه تا از این جام‌ها بدست نمیومد
از بازیکنای شکوفا شده میگه ولی از زلاتان بربادرفته از تیری آنری از اتئو از یایا چیزی نمیگه
از آکادمی بارسا میگه ولی نمیگه معدود‌ گل‌های زیبای بارسا رو غیربارسایی مثل ویا و آنری و زلاتان زدن

از بداخلاقیای مورینیو میگه و از هوشمندیاش کم میگه
از ستم‌هایی که بهش توی لیگ قهرمانان جلوی بارسا و لیورپول شد نمیگه

تمامی بزرگیای فرگوسن رو میگه
ولی منفیاش رو نمیگه
از قدرت پشت پرده‌ش نمیگه که این همه سال نگهش داشتن از تحقیرشدنش جلوی مورینیو نمیگه از استرس فینال لیگ قهرمانانش نمیگه

این کتاب برای اینکه بدونی تیم‌های گذشته چجوری چه قهرمانیایی رو بدست آوردن
یا اینکه چی شده که با تیم‌های افسانه‌ای‌شون قهرمان نشدن کتاب خوبیه
ولی قضاوت این کتاب در مورد مربیان بسیار ابتدایی انجام شده

این کتاب برای اینکه بدونی در گذشته چه قوانینی برای فوتبال وجود داشته خوبه
یا اینکه نحوه تکامل سیستم‌های قدیمی بازی تیم‌ها رو بفهمی کتاب خوبیه

  • ۰ نظر
  • ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۲۷

حتی کوه به اون عظمت هم میتوان در چشم جای نمود 
ولی آسمون تنها دیدنی‌ایست که در چشم انسان جای نمیشود
ما آدم‍‌ها حتی وقتی توی آسمون سِیر میکنیم به فکر آروزهای زمینی‌مون هستیم 
بخاطر همین با دیدن شهاب آرزو میکنیم
آسمون یه بدی داره اگه روی زمین تنها باشی توی آسمون تنهاتری

 

پ.ن. ذهن آشفته‌ای دارم که توی نوشتن‌هام هم معلومه 
ولی حیف بود بعد از رصد چند شب پیش اینا رو ننویسم

  • ۰ نظر
  • ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۴

وقتی بعد از یه روز و شب خوب بهت خوش گذشته
وقتی همه چی تموم میشه و خودت میمونی و خودت
اگه اون موقع یه بغضی گلوت رو بگیره
یعنی یه چیزی تو زندگیت کمه

وقتی اون موقعی که باید شاد باشی
به ظاهر میخندی ولی یه چیزی اون ته ذهنت باعث میشه بری توی خودت
یعنی یه چیزی تو زندگیت کمه

وقتی با یه آهنگ ساده میریزی به هم و حالت عوض میشه
یعنی یه چیزی تو زندگیت کمه

وقتی اون موقعی که احتیاج داری یکی پیش‌ت باشه تنها باشی
اگه تو یه جمع تنها باشی
وقتی از بالا تا پایین چت‌لیست‌ت یه عالمه آدم آنه ولی هیچکی آن نیست
یعنی یه چیزی تو زندگیت کمه

  • ۱ نظر
  • ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۰۲

هر کاری که بخوای تو زندگی‌ت انجام بدی هر کاری
میتونی دوجور انجامش بدی
با روحیه شیطانی یا با روحیه روحان
یاز نظر من تو این زمینه اعتدال وجود نداره
یا رومی رومی یا زنگی زنگی
به تعبیری : راه رفتن بین حق و باطل، میانه‌روی نیست

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۴۳
در انتظار پایان ......
  • ۰ نظر
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۷